این چند روز ، پیغام دبیر ادبیات ، دبیر ریاضی

خوش گذشت؟؟

دلم تنگ شده بوود حسااابیی =)

یکشنبه هم که نرفتم مدرسه ، دبیر ادبیات عزیزمون هم این پیغام رو دادن :|  :

بعله  خیلی لطف دارن ایشون به ما :| در جریانید که؟

این پیام فوروارد شده از یکی از دوستان گرامی به نام فاطمه حسن اوغلی که به حسن معروف شده هستش

دیگه اینکه این سه چهار روزی که گذشت سه تا رمان تموم کردم

بعد شریفی جون [ناظم بزرگوار] آزمون جامع رو که نگرفت از مون [گفته بودم بد لج میکنه ها..]

جالبه بدونید تنها پایه ای که خیلی تهدید کردن که غیبت نکنین و اینا نهم بود و بیشترین تعداد غایبین هم مال نهما بود =|

به این صورت که از 90 نفر تو هر پایه ، 2/3 نفر تو هفتم ، 20 نفر تو هشتم و 26 نفر تو نهم غایب بودن

نتیجه میگیریم که خانم شریفی جان رو ... هم حساب نکردیم 

امروز دبیر ریاضیمون برگشته میگه : بچها اگه مرآتتونو خوب نزنین از دستتون ناراحت میشماا اون وقت دیگه باهاتون حرف نمیزنم ، فقط درس میدم..

یکی از بچهام برگشت گفت خانوم مگه الان بجز درس چی میگید ؟ =|

اونم خندش گرفته بود.. گفت حالا دیگه

بعد.. الان که داشتم تایپ میکردم ، صدای جیغ و داد چند تا دختر و پسر هم میومد که تو کوچه پشتی دعواشون شده بود :(

7 ، 8 تا پسره فحش دادن و فرار کردن آخرش...

چند سال پیش هم قمه کشی شد اینجا.. اصن افتضاح بود...

پووووف...

دیگه چی بگم براتون؟

آها رمان بغض همیشگی از زهرا نبی لو رو هم بخونین اگه دوست داشتین  و اگه اهل این رمان اینترنتیا هستین :)

خوش بذگره ، فعلا